مغز و سیستم عصبی شما، دریافتکنندگان منفعل اطلاعات نیستند؛ بلکه آنها به طور فعال خود را از طریق آنچه از تجربیات گذشته در روابط و محیط یاد گرفته اند، شکل میدهند.
یک سلول عصبی (نورون) تاریخچهای شیمیایی ازرویدادهایی که با آنها مواجه شده است را حفظ میکند. هر نورون تقریباً ۵۰۰۰ شاخه (spines) دارد که به آن اجازه میدهد با نورونهای دیگر ارتباط برقرار کند، بنابراین هر نورون در یک شبکه بازخورد قرار دارد. بسته به تجربیات شما، برخی اتصالات بین نورونها شکل میگیرند و برخی مهار میشوند. این شبکه و نحوه ارتباط آن، نقشه عصبی منحصر به فرد شماست.
تاریخچه شما تعیین میکند که چگونه به استرسهای آینده پاسخ خواهید داد. این پاسخ دهی به استرس میتواند به صورت اضطراب، رفتار واکنشی و یا خشم، خود را در هنگام اختلاف نظر با کسی نشان دهد. یا ممکن است وقتی که باید تصمیم سخت بگیرید، با احساس درماندگی، انجماد یا عقبنشینی پاسخ دهید. یا وقتی احساس میکنید که توسط کسی نادیده گرفته شدهاید، ترس شدیدی از رها شدن را تجربه کنید. اگرچه ممکن است راههای جایگزینی برای پاسخ به یک موقعیت وجود داشته باشد.
برخی استراتژیهای دفاعی ممکن است از قبل در زمانهای استرس مزمن و تروماتیک گذشته در مغز بقا و سیستم عصبی حک شوند وارتباطات بین عصبی ایجاد کنند که حساسیت بیش از حد دارند. این ممکن است امروز نیز همان مسیر خودکار باشد که در مواجهه با استرس طی میکنید، با وجود اینکه موضوع و شرایط روبرو متفاوت است. تجربیات گذشته در بدن و سیستم عصبی، امروز نیز خود را نشان میدهد. ممکن است در لوپ شرطی شده گیر کرده باشید و تنها از یک یا دو استراتژی دفاعی خاص استفاده کنید که میتواند با موقعیت متناسب باشند یا نباشند.
بدون یادگیری راههای دیگر، احتمالاً همین مسیر در آینده در مواجهه با سختیها و نیازها طی خواهد شد که پتانسیل شما را محدود کرده و باعث رنج میشود. راه حل این است که حسهای بدنی که از قدیم در شما معنی خطر را میدهد و در حافظه بدنی حفظ شده است و باعث میشود که شما وارد حالت بقا، اضطراب یا انجماد شوید را از آنچه امروز واقعاً تجربه میکنید، جدا کنید.
نقشه عصبی و روشهایی که مغز و سیستم عصبی شما برای پاسخ به استرس ها و ناملایمات سازگار شدهاند، چیزی نیست که شما هستید. این تنها چیزی است که سیستم عصبی شما، از افرادی که در زندگی شما بودهاند و محیطهایی که در آنها حضور داشتهاید، یاد گرفته است. آنچه امروز تجربه میکنید، به طور فعال این ارتباطات عصبی را تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا آنها در حالت تغییر دائمی هستند (اصل انعطاف پذیری عصبی).
سیستم عصبی نیاز دارد در فضای امن ابتدا این پاسخهای خودکار را که یاد گرفته است از یاد ببرد و سپس تدابیری برای یادگیری مسیر جدید داشته باشد. هنگامی که گذشته از حال جدا میشود، میتوان به طور واقعی از استرس مزمن و تروماتیک، رهایی یافت و در بدن خود احساس آرامش و قرار کرد.
به جای واکنشی که از گذشته شکل میگیرد، میتوانید در لحظه حال زندگی کنید و پاسخهای خطر قدیمی ثبت شده در سیستم عصبی را پشت سر بگذارید. وقتی استرس گذشته فعال شده، تخلیه شود، فضایی برای دسترسی به عصب واگ و بازگشت به تنظیم سیستم عصبی وجود دارد. تجربیات جدید میتوانند به درستی ارزیابی و تجربه شوند و سیستم عصبی بازتنظیم شود. ولی برای این قدم، نیاز است که بدن اول حس امنیت را دریافت کند. برای این منظور، نیاز است که با زبان بدن، این حس امن بودن را به مغز بقا برسانیم تا بتوان یک مسیر جدید را ایجاد کرد و این موضوع فقط در بستر تجربه بدنی و عملی انجام خواهد شد.
پتانسیل زیادی برای تغییر نحوه پاسخ مغز و سیستم عصبی به استرس ها وجود دارد. میتوان فضایی هم برای ایجاد تراماهای گذشته و هم برای لحظه حال پر ازامکانات جدید ایجاد کرد و اثر ترامای گذشته را در پاسخ دهی به شرایط الان را کمرنگ کرد.
قصه زندگی شما، میتواند فصل های جدیدی نیز داشته باشد اگر بتوانیم به بدن حس امن بودن را بدهیم وانتخاب جدیدی داشته باشیم.
در کارگاه های مرتبط با عصب واگ، ما تمرینهای بدن محوری را یاد خواهیم گرفت که چگونه به بدن حس امنیت را از طریق بدن و زبان بدن انتقال دهیم.
دیدگاه خود را بنویسید