سال‌هاست می‌شنویم که مغز و ذهن، کنترل زندگی ما را در بر گرفته است وبیماری‌های روان تنی را مرتبط با استرس‌های روزانه می‌دانند. ولی در این میان نقش کلیدی بدن را در ارتباط با استرس از مغز جدا کرده‌اند، در صورتی که سیستم بدن و مغز در انسان به عنوان یک سیستم کامل و به هم پیوسته کار می‌کنند. درنهایت بدن تحمل این حجم استرس را با بیماریهای روان تنی چون دردهای اسکلتی عضلانی، بیماری‌های قلب و عروقی  و ایجاد التهاب در بدن و بیماری‌های خود ایمنی نشان می‌دهد.

همه ما استرس را درفضای یک ارتباط و درحضور یک نفر به عنوان همسر، فرزند، والد، کارمند و رئیس بیشتر تجربه می‌کنیم و حتی می‌توان گفت حضور و آغوش روانی یک نفر می‌تواند ما را آرام کند و یا ما را به هم بریزد. انسان به عنوان یک موجود اجتماعی حتی در یک جمع دو نفره می‌تواند تاثیر عمیقی بر ذهن و بدن دیگری بگذارد و تاثیر بپذیرد.

مدت‌هاست که سلامتی را به عنوان عدم وجود نشانه‌های بیماری تعریف می‌کنیم، در صورتی که هماهنگی بدن، روان و اجتماع به عنوان سه مولفه مرتبط برای سلامتی انسان نیاز است که بررسی شود.  

مدت‌هاست که بحث‌های یونگ، فروید، ضمیر ناهوشیار و هوشیار و کتاب‌هایی که بر مباحث تغییر ذهنیت کار می‌کنند دنیا را برگرفته است ولی کمتر کسی یاد حرف فروید می‌افتد که می‌گوید "باید به خاطر داشته باشیم که تمامی افکار و ایده های ابتدایی امروز ما در روانشناسی، به احتمال زیاد بر پایه زیرساخت‌های  مادی قابل بیان خواهد بود. محدودیت‌های توصیفی ما به احتمال زیاد، آنگاه از بین خواهد رفت که بتوان اصطلاحات روانشناسی را با واژه‌های فیزیولوژیک و شیمیایی جایگزین کرد."

در آموزش‌های پلی واگال، سیستم بدن و مغز را به عنوان یک مجموعه کامل و به هم پیوسته در بستر روابط اجتماعی بررسی می‌کنیم.

نظریه پلی واگال که توسط عصب شناس و روانشناس امریکایی دکتر پورجز در سال ۱۹۹۴ ارائه شد ارتباط بین بدن، ذهن و اجتماع را به ما نشان می‌دهد. ما در این آموزش قصد داریم به بدن و انسان نگاهی تازه بیندازیم، یاد بگیریم چگونه صدای بدن خود و دیگری را بشنویم و چگونه با بدن خود و دیگری صحبت کنیم که جنس صحبت کردن و شنیدن صدای بدن از طریق ابزار کلامی نیست.

انتخاب کلمه Holistic برای نام وب‌سایت، به معنای رویکردی کل‌نگر است که به بررسی و ایجاد تعادل میان تمامی جنبه‌های سیستم مغز- بدن و سیستم عصبی می‌پردازد، چراکه هرکدام از اینها به نوعی با یکدیگر در تعامل هستند. در این رویکرد، به سلامت روان و بدن، مدیریت استرس، تاثیر افکار و باورها بر رفتار و بدن، و ارتباط میان عواطف و عملکرد ذهن و بدن توجه می‌شود. همچنین تغذیه سالم، ورزش و حرکت، خواب کافی، و استراحت به عنوان عوامل کلیدی سلامت جسمانی و روانی در نظر گرفته می‌شوند.

علاوه بر این، جنبه‌هایی مانند اهمیت معنای زندگی، حس هدفمندی، تکنیک‌های مراقبه، مدیتیشن، تاثیر موسیقی و بازی بر بهبود روحیه و تنظیم سیستم عصبی نیز بررسی می‌شود.تاثیر تعاملات اجتماعی و محیطی بخش اساسی دیگری از این دیدگاه هستند؛ از جمله کیفیت روابط انسانی، نقش جامعه و فرهنگ، ادیان و آیین های فرهنگی و مذهبی و تاثیر محیط زندگی بر آرامش و استرس. عادات روزانه مانند نظم، برنامه‌ریزی، کاهش مصرف تکنولوژی، و حضور در لحظه نیز در ارتقای تنظیم سیستم عصبی موثرند.

این رویکرد بر این باور است که انسان یک سیستم پیچیده و درهم تنیده از مغز، بدن، و سیستم عصبی در یک بستر اجتماعی و ارتباطی است و همه این عوامل، حتی اگر تأثیر کوچکی داشته باشند، باید با هم در نظر گرفته شوند تا فرد به تعادل پایدار و هماهنگی بیشتر با خود و زندگی دست یابد. هدف آموزش ما این است که انسان را به هماهنگی بیشتر با خود و طبیعت زندگی نزدیک‌تر کنیم.

با تعاریف جدید رایج در حوزه دستاورد و موفقیت و از طرفی سرعت بالای دنیای تکنولوژی، از هماهنگی با سرعت بیولوژیک انسان و نقش استراحت و بازی در ایجاد یک جامعه سالم و همدل دور شدیم. ما در این حوزه نیاز داریم که استراحت و بازی را باز تعریف کنیم. در این آموزش به انسان با سه مولفه بدن-روان- جامعه نگاهی نو می اندازیم.

آموزش پلی واگال، پلی است بین سلامت بدن،روان و جامعه.