جرقهای از امید. جرقهای از نور. آسمانی که با ستارهها میدرخشد...
در نظریهی پلیواگال که به نقش عصب واگ در تنظیم احساسات، ارتباط اجتماعی و واکنش به ترس میپردازد، «جرقهها» لحظات کوچکی از تنظیم عصبی هستند که حس امنیت و ارتباط را در بدن تقویت میکنند.
جرقهها نه محرکهای منفی را خنثی میکنند، نه رنجت را کوچک میشمارند، و نه انکار میکنند که در حال تجربهی سختی هستی. بلکه یادآور این هستند که سیستم عصبی ما بهطرز شگفتانگیزی توانایی آن را دارد که همزمان هم بینظمی و هم نظم را در خود جای دهد. ممکن است روزهایت پر از دشواری باشد، اما همچنان بتوانی لحظهای از امنیت، تنظیم و ارتباط را احساس کنی.
داستانهایی که تعریف میکنیم، از بدن آغاز میشوند.
در مرکز تجربهی زیستهی ما، سیستم عصبی خودمختار قرار دارد: همه چیز از همینجا شروع میشود. مغز اطلاعاتی را که از مسیرهای عصبی دریافت میکند، میگیرد و بر اساس آنها، داستانی میسازد که بهنوعی برایش معنا پیدا کند.
این یعنی حسمان از جهان، امنیت، خطر، یا ارتباط، پیش از آنکه فکری آگاهانه شکل بگیرد، در بدن ما شروع شده است.
ما در هر لحظه در حال تجربه درک عصبی خطر یا امنیت هستیم.
اینها اصطلاحاتی هستند که برای تمایز بین نشانههای خطر و نشانههای امنیت استفاده میکنیم:
تریگرها (Triggers)
تریگرها ما را از وضعیت تنظیم عصبی خارج کرده و وارد یک استراتژی بقا و داستان همراه با آن میکنند.
مثلاً:
- «دنیا ناعادلانه است»
- «من توان عبور از مشکلات زندگی را ندارم»
با هر بار واکنش به تریگرها، ما داستانهای بقای جدیدی خلق میکنیم که ما را به سمت یکی از این حالتها میبرند:
- جنگ
- گریز
- انجماد
- خاموشی، قطع، یا فروپاشی
جرقهها (Glimmers)
در مقابل، جرقهها لحظات بسیار کوچک از تنظیم عصبی، امنیت و ارتباط هستند.
زمانی که یک جرقه را تجربه میکنیم، کنجکاوی، گشودگی و تمایل به کشف ارتباط با خود، دیگران، جهان و بُعد معنوی در ما بیشتر میشود.
جرقهها همان ورودیهای لحظهای به مسیرهای ارتباطیاند — لحظاتی کوتاه اما مؤثر که بدنمان را به سمت احساس امنیت میبرد.
نقاط چرخش (Tipping Points) و قدرت لحظههای کوچک
گاهی فقط یک لحظهی کوچک لازم است تا مسیر کل تجربهی ما تغییر کند.
این لحظات ظریف میتوانند ما را از چرخهی بقا خارج کرده و به مسیر اتصال بازگردانند.
قدرت واقعی در این است که یاد بگیریم این لحظات را شناسایی کنیم، به آنها توجه کنیم، و کمکم آنها را در زندگی روزمرهمان افزایش دهیم.
زمانی که جرقههای امنیت را تجربه نکنیم، فرآیند شفا نمیتواند بهطور کامل اتفاق بیفتد.
بدن ما در یک وضعیت تعادل (هومئوستاز) قرار دارد، اما زمانی که این تعادل مختل میشود، میتوانیم وارد یک حالت جدید شویم.
برای رسیدن به این حالت جدید، نیاز است که الگوهای قدیمی خود را مثل پازل بهم بریزیم و الگوهای تازهای بسازیم.
قدرت لحظههای کوچک (Micro-Moments)
قدرت لحظههای کوچک زمانی ظاهر میشود که وارد سیستم عصبی ما میشوند و در طول زمان جمع میگردند.
این لحظات کنار هم قرار میگیرند و در نقطهای خاص – نقطهی عطف (Tipping Point) – ما را به تجربهای جدید از امنیت و ارتباط میرسانند.
جرقهها مکانیزمیاند که از طریق آنها، سیستم عصبی ما میتواند خودش را بازتنظیم و بازسازماندهی کند.
ما با کمک آنها توانایی خود را برای:
- شناخت اتفاقی که درونمان در حال رخ دادن است،
- تنظیم آن،
- واکنشی متفاوت نشان دادن،
- یافتن ریتم جدیدی برای بودن
- و بازنویسی داستانهای درونیمان را افزایش می دهیم.
این یک فرآیند تدریجی است که نیاز به صبوری و پایداری دارد – اما با گذر زمان، تغییر عمیق رخ میدهد
خانم دب دآنا، مبدع این اصطاح در پلی واگال، این ۶ قدم روزمره را برای تجربه و شناسایی جرقهها (glimmers) معرفی میکند:
۱. ببین (SEE):
اول از همه، فکر کن چطور میفهمی که با یک جرقه مواجه شدهای.
ممکن است آواز پرندهای باشد، یا نوازش حیوان خانگیات.
چطور آن را تشخیص میدهی؟
میتواند یک حس بدنی باشد، یک فکر، احساس گرما، یا اینکه ناگهان لحظهای توقف کنی و به آن توجه پیدا کنی.
۲. توقف کن (STOP):
وقتی آن را تجربه کردی، مکث کن و به رسمیت بشناسش.
ممکن است دستت را روی قلبت بگذاری، یا جملهای آرام با خودت بگویی تا لحظه را ثبت کنی.
۳. قدردانی کن (APPRECIATE):
ببین این جرقه چه احساساتی در تو برمیانگیزد.
تا وقتی که نوروسِپشن (درک عصبی ناخودآگاه) به تو نشانههایی از امنیت میدهد، هر احساسی که تجربه میکنی میتواند یک جرقه باشد — مثل آرامش، شادی، لذت، هیجان، راحتی، یا دلگرمی.
به الگوهای تکرارشونده توجه کن: "محیط جرقهات" کجاست؟
مثلاً طبیعت معمولاً یک محیط غنی برای جرقههاست — یا لحظات غیرمنتظره.
۴. به یاد بسپار (REMEMBER):
ثبت و مرور جرقهها کمک میکند سیستم عصبیات دوباره آنها را شناسایی کند.
مثلاً:
- نوشتن در ژورنال شبانه
- فهرستسازی
- کشیدن تصویر یا عکس گرفتن از آن لحظات
۵. به اشتراک بگذار (SHARE):
با یک دوست یا گروه "جرقه" همراه شو.
سیستم عصبی ما برای ارتباط طراحی شده — وقتی جرقهها را به اشتراک میگذاری، احساس اتصال عمیقتر میشود.
۶. نیت کن (INTEND):
بذر نیت دیدن جرقهها را در خودت بکار.
این نیت باید به شکل یک دعوت مهربانانه باشد، نه انتظار یا اجبار.
مثلاً:
«من آمادهام تا امروز جرقههایی را که سر راهم میآیند، ببینم.»
یادت باشد: سیستم عصبی دائماً در حال تغییر است — چیزی که امروز برایت جرقه است، ممکن است فردا نباشد.
با تمرین این ۶ قدم، کمکم جرقهها از اتفاقهای نادر به بخشی از زندگی روزمرهات تبدیل میشوند.
دیدگاه خود را بنویسید