تصور کن که بتوانی رشته‌های نامرئی‌ای را که دنیای احساسی ات را می‌کشند و واکنش‌ها و روابطت را شکل می‌دهند، درک کنی. نظریه پلی‌واگال و سبک‌های دلبستگی چنین دیدگاه درونی‌ای را به تو می‌دهند و روشن می‌سازند که چرا در موقعیت‌های احساسی به شیوه‌ای خاص واکنش نشان می‌دهی.

چرا در کنار برخی افراد احساس امنیت می‌کنی و در کنار برخی دیگر مضطرب می‌شوی؟ چرا در برابر استرس به شیوه‌ای خاص پاسخ می‌دهی؟ پاسخ این پرسش‌ها ممکن است در نقطه‌ی تلاقی نظریه پلی‌واگال و سبک‌های دلبستگی نهفته باشد. در این مقاله، بررسی خواهیم کرد که چگونه این دو چارچوب، درک جامعی از دنیای احساسی و ارتباطی‌ات به تو می‌دهند. ابتدا هر مفهوم را به‌صورت جداگانه بررسی می‌کنیم و سپس آنها را به هم پیوند می‌زنیم تا ببینیم چگونه یکدیگر را شکل می‌دهند و تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.

سبک‌های دلبستگی چیست؟

دلبستگی فقط یک واژه‌ی پرکاربرد نیست؛ بلکه یک اصل بنیادی است که از گهواره تا گور، روابط ما را شکل می‌دهد. سبک دلبستگی ابتدا از طریق پیوند با مراقبان اولیه‌مان شکل می‌گیرد و تعیین می‌کند که چگونه با دیگران رابطه برقرار می‌کنیم و چقدر در موقعیت‌های احساسی احساس امنیت داریم. به طور کلی، چهار سبک دلبستگی اصلی وجود دارد:

  1. ایمن
  2. اضطرابی
  3. اجتنابی
  4. دو سویه ( آشفته)

درک این سبک‌ها می‌تواند کلید رسیدن به زندگی احساسی سالم‌تر باشد.

نظریه پلی‌واگال چیست؟

در حالی که سبک‌های دلبستگی به ما می‌گویند «چه چیزی» در حال وقوع است، نظریه پلی‌واگال به ما نشان می‌دهد «چرا» و «چگونه» این اتفاق می‌افتد. این نظریه توسط دکتر استیفن پورجز توسعه داده شده و به بررسی عملکرد عصب واگ و سیستم عصبی خودکار می‌پردازد. این نظریه توضیح می‌دهد که بدن ما چگونه به استرس پاسخ می‌دهد؛ چه با جنگیدن، فرار کردن، بی حرکتی، یا مشارکت اجتماعی.

با نظریه پلی‌واگال، نگاهی به سازوکار زیستی‌ می‌اندازیم که پشت واکنش‌های احساسی و ارتباطی ما قرار دارد.

در مرکز این نظریه، عصب واگ قرار دارد؛ یکی از طولانی‌ترین عصب‌های بدن که ارتباط مستقیمی با سیستم عصبی خودکار دارد. این عصب نقش حیاتی‌ای در تعیین نحوه واکنش ما به استرس و نشانه‌های احساسی ایفا می‌کند.

عصب واگ مانند یک بزرگراه دوطرفه‌ی پیچیده عمل می‌کند که سیگنال‌ها را میان مغز و اندام‌های حیاتی مثل قلب، ریه و روده ارسال می‌کند. دامنه و تأثیر این عصب آن را به مؤلفه‌ای مرکزی در تنظیم هیجانی تبدیل می‌کند؛ به طوری که نه تنها نحوه پاسخ ما به استرس، بلکه تجربه‌ی احساساتی مانند عشق، ترس و شادی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.


در اینجا چند نکته‌ی کلیدی از نظریه پلی‌واگال آورده شده است:

1. پاسخ‌های جنگ، فرار و یخ‌زدگی:
نظریه‌های سنتی بیشتر بر پاسخ‌های جنگ و گریز به‌عنوان مکانیسم‌های بقا تمرکز داشتند. اما نظریه پلی‌واگال، پاسخ "یخ‌زدگی" (فلج شدن یا خاموشی) را نیز اضافه می‌کند؛ واکنشی که در شرایطی که جنگیدن یا فرار ممکن یا مفید نیست، بروز می‌کند.

2. سیستم تعامل اجتماعی:
پلی‌واگال فراتر از پاسخ‌های صرفاً بقا رفته و سیستمی به نام تعامل اجتماعی را معرفی می‌کند که توسط شاخه‌ی جلویی عصب واگ (ventral vagal complex) هدایت می‌شود. این سیستم به ما کمک می‌کند تا ارتباط برقرار کنیم، گفتگو کنیم و روابط بسازیم؛ مهارت‌هایی ضروری برای ایجاد دلبستگی‌های ایمن.

3. درک عصبی (Neuroception)

درک عصبی، اصطلاحی است برای توصیف اینکه چگونه سیستم عصبی ما محیط را برای نشانه‌های ایمنی یا تهدید اسکن می‌کند، اغلب بدون آگاهی ذهنی ما. این فرآیند تعیین می‌کند که آیا در تعاملات اجتماعی، گشوده و پذیرنده باشیم یا دفاعی و بسته.

4. تنظیم خودکار:
سیستم عصبی خودکار، که توسط عصب واگ تنظیم می‌شود، دائماً وضعیت فیزیولوژیک ما را نسبت به محرک‌های بیرونی تنظیم می‌کند. این حالت، بر وضوح ذهنی، تاب‌آوری احساسی و حتی تمایل ما برای برقراری رابطه تأثیر می‌گذارد.

5.هم‌تنظیمی (Co-regulation):
یکی از نوآورانه‌ترین مفاهیم در نظریه پلی‌واگال، هم‌تنظیمی است. سیستم عصبی ما در خلأ عمل نمی‌کند؛ بلکه تحت تأثیر سیستم عصبی دیگران قرار دارد. این مفهوم تأثیر زیادی بر شکل‌گیری و حفظ دلبستگی‌ها دارد.

6 .تخصیص منابع:
این نظریه توضیح می‌دهد که بدن چگونه در شرایط استرس‌زا منابع خود را بازتوزیع می‌کند. برای مثال، چرا ممکن است در زمان استرس دچار مشکلات گوارشی شویم یا برخی افراد در شرایط عاطفی شدید غش می کنند.

7.کاربردهای درمانی:
درک حالت‌های سیستم عصبی خودکار به درمانگران و افراد کمک می‌کند تا مداخلاتی طراحی کنند که افراد را به سمت حالت‌های تنظیم‌شده‌تر و مشارکت اجتماعی بیشتر هدایت کند.


با نظریه پلی‌واگال، تنها به درک واکنش‌های عواطفت نمی‌رسی؛ بلکه به دیدگاهی ظریف از سیستم‌های بیولوژیکی که این واکنش‌ها را هدایت می‌کنند، به دست می‌آوری. این دانش به تو قدرت می‌دهد که شرکت‌کننده‌ای فعال در شکل‌ دادن به دنیای عواطفت باشی و تصمیماتی آگاهانه بگیری که به روابط سالم‌تر و تعادل درونی بیشتر منجر می‌شوند.


نظریه پلی‌واگال و دلبستگی ایمن

وقتی سبک دلبستگیت ایمن است، فقط خوش‌شانس نیستی—بلکه به‌لحاظ زیستی در هماهنگی هستی. عصب واگ و سیستم عصبی خودکار نقش مهمی در ایجاد تعادل احساسی دارند. عصب واگ تنظیم‌شده کمک می‌کند که میان حالت‌های مختلف هیجانی به‌راحتی جابجا شوی—چیزی که در نظریه پلی‌واگال به آن درک عصبی گفته می‌شود؛ یعنی اسکن ناخودآگاه محیط برای نشانه‌های امنیت یا تهدید.

فردی با دلبستگی ایمن، معمولاً سیستم عصبی خودکاری متعادل دارد. این تعادل، انعطاف‌پذیری بیشتری برای مواجهه با چالش‌های زندگی فراهم می‌کند و به او کمک می‌کند با تاب‌آوری بیشتری در روابط حضور یابد.

چنین فردی می‌تواند به‌طور مؤثری:

  • ارتباط برقرار کند:
    سیستم تعامل اجتماعی‌اش به‌خوبی کار می‌کند و می‌تواند بدون مشکل زیادی، روابط معنادار بسازد.
  • فاصله بگیرد:
    همچنین می‌تواند بدون اینکه احساس انزوا یا اضطراب کند، تنها باشد؛ چراکه توانایی تنظیم هیجانات خود را دارد.
  • بین حالت‌ها جابجا شود:
    دلبستگی ایمن امکان جابجایی روان بین تعامل اجتماعی و خلوت شخصی را فراهم می‌کند، و به فرد کمک می‌کند که نیاز به صمیمیت و استقلال را متعادل نگه دارد.
  • ارتباط مؤثر برقرار کند:
    تعادل عصبی به او کمک می‌کند تا چه به‌صورت کلامی و چه غیرکلامی، به‌خوبی ارتباط برقرار کند و نشانه‌های احساسی دیگران را بهتر درک کند.
  • هم‌تنظیم باشد:
    یکی از مفاهیم کلیدی نظریه پلی‌واگال، هم‌تنظیمی است. فرد با دلبستگی ایمن، توانایی بیشتری در هم‌تنظیمی دارد و می‌تواند نه تنها خود، بلکه دیگران را نیز به حالت متعادل‌تری ببرد.

با بررسی چگونگی ارتباط نظریه پلی‌واگال با دلبستگی ایمن، به دیدگاه جامعی در مورد دلیل واکنش‌هایت و نحوه ارتباطت با دیگران دست می‌یابی. این مانند داشتن یک ساز خوش‌کوک است؛ هر سیم (یا در این مورد، مسیر عصبی) در هماهنگی است و یک زندگی عاطفی آهنگین ایجاد می‌کند که هم با دنیای درونی شما و هم با روابط بیرونی‌تان هماهنگ است.


نظریه پلی‌واگال و دلبستگی اضطرابی

اگر خود را در ویژگی‌های دلبستگی اضطرابی می‌بینید، موضوع فقط مربوط به ذهن و افکار شما نیست — بلکه ریشه‌های فیزیولوژیکی نیز دارد. ممکن است همیشه در حال آماده‌باش باشید، انگار منتظر افتادن فاجعه‌ای هستید. این حالت برانگیختگی زیاد هیجانی ، صرفاً یک رفتار یا عادت نیست؛ بلکه می‌توان آن را به فعال شدن بیش از حد سیستم عصبی سمپاتیک  (حوزه زرد نقشه پلی واگال) نسبت داد.

در چارچوب نظریه پلی‌واگال، افرادی با سبک دلبستگی اضطرابی معمولاً سیستم عصبی دارند که تمایل دارد وارد حالت «جنگ یا فرار» شود. عصب واگ، که در شرایط عادی به تنظیم هیجانات کمک می‌کند، ممکن است در این افراد به‌خوبی عمل نکند. در نتیجه، سیستم عصبی آن‌ها بیشتر تمایل دارد وارد وضعیت‌های بیش‌برانگیختگی و هوشیاری بیش از حد شود. این وضعیت ممکن است این‌گونه تجربه شود:

  • اسکن مداوم محیط: شما مدام در حال بررسی ناخودآگاه محیط و روابط‌تان هستید تا نشانه‌ای از تهدید یا ترک شدن پیدا کنید.
  • واکنش‌های بیش‌ازحد: در روابط، ممکن است با شدت احساسی بالا واکنش نشان دهید و شرایط خنثی یا مبهم را تهدیدآمیز تعبیر کنید.
  • نیاز به اطمینان خاطر: این حالت هیجانی شدید باعث می‌شود به تایید و اطمینان بیرونی نیازمند شوید، که ممکن است از نگاه دیگران رفتاری وابسته یا چسبنده تلقی شود.
  • نوسانات شدید احساسی: واکنش‌های هیجانی‌تان تند و سریع‌اند، شبیه به جهش‌های ناگهانی نه منحنی‌های آرام، و بازگشت به وضعیت عادی برای‌تان دشوار است.
  • مشکل در هم‌تنظیمی (Co-regulation): اگرچه نسبت به نشانه‌های هیجانی و محیطی بسیار حساس هستید، اما این حساسیت می‌تواند دو لبه داشته باشد. ممکن است تنظیم احساسی درون خود و در تعامل با دیگران برایتان دشوار باشد.

درک ریشه‌های زیستی دلبستگی اضطرابی از دریچه نظریه پلی‌واگال، به شما کمک می‌کند با خودتان با مهربانی بیشتری برخورد کنید. این حالت فقط «در ذهن شما» نیست؛ بلکه یک روایت فیزیولوژیکی نیز همزمان در حال وقوع است. آگاهی از این موضوع می‌تواند اولین گام باشد برای بهره‌گیری از تمرینات بدن- محور تنظیم سیستم عصبی و مداخلات درمانی که به بازگرداندن تعادل سیستم عصبی شما کمک می‌کنند و در نتیجه باعث بهبود روابط و سلامت کلی‌تان می‌شوند.


نظریه پلی‌واگال و دلبستگی اجتنابی

اگر خود را در طیف دلبستگی اجتنابی می‌بینید، فاصله‌گیری‌های احساسی شما یک انتخاب تصادفی یا آگاهانه نیست — بلکه سازوکاری دفاعی است که سیستم عصبی شما برای ایجاد احساس امنیت به کار گرفته است. در بسیاری از موارد، این حالت با شاخه پشتی عصب واگ (dorsal vagal state) در نظریه پلی‌واگال مرتبط است؛ جایی که حالت «یخ‌زدگی» یا کناره‌گیری غالب می‌شود. وقتی عملکرد اجتماعی عصب واگ (بخشی که با تعامل و درگیر شدن اجتماعی مرتبط است) فعال نیست یا کمتر فعال است، گرایش بیشتری به عقب‌نشینی و محدود کردن بیان احساسی دارید — نوعی حفظ بقا از طریق خاموش کردن عواطف.

در حالت دلبستگی اجتنابی، ممکن است تجربه‌های زیر را داشته باشید:

  • درک عصبی محدود: سیستم عصبی‌تان تعامل با نشانه‌های محیطی را به حداقل می‌رساند و در نتیجه کمتر به ظرافت‌های عاطفی در روابط اجتماعی توجه می‌کنید.
  • قطع ارتباط: شاخه پشتی عصب واگ که با حالت‌های انجماد و کناره‌گیری مرتبط است، مسیر اصلی عصبی شماست. این مدار موجب نوعی قطع ارتباط احساسی می‌شود که کارکردی حفاظتی دارد.
  • اتکای شدید به خود: کاهش فعالیت در سیستم تعامل اجتماعی منجر به حس اتکای مطلق به خود در سطح احساسی می‌شود، که گاهی به اشتباه به‌عنوان «قدرت» یا «استقلال عواطف» تعبیر می‌شود.
  • سوءتفاهم در ارتباطات: ممکن است در درک یا ابراز نشانه‌های احساسی دچار مشکل باشید، که این مسئله می‌تواندبه سوءتفاهم یا تعارض در روابط بینجامد.
  • چالش در هم‌تنظیمی (Co-regulation): همان‌طور که افراد با دلبستگی اضطرابی بیش‌ازحد درگیر محیط می‌شوند، شما تمایل دارید کمتر درگیر شوید؛ و این باعث می‌شود دستیابی به هم‌تنظیمی — که کلیدی برای تعادل هیجانی است — دشوارتر شود.

درک کارکرد نظریه پلی‌واگال در دلبستگی اجتنابی، مانند دیدن پشت‌صحنه برای شناخت کارکردهای درونی‌تان است. هدف این شناخت نه مقصر دانستن بدن و نه بهانه آوردن برای رفتارها، بلکه بهره‌گیری از این آگاهی برای رشد و تغییر است. با استفاده از مداخلات مناسب — چه درمانی، چه تمرین‌های تنظیم سیستم عصبی — این امکان وجود دارد که سیستم عصبی‌تان را بازتنظیم کنید و زمینه را برای ایجاد روابط سالم‌تر و غنی‌تر از نظرعواطف فراهم آورید.

نظریه پلی‌واگال و دلبستگی آشفته

اگر سبک دلبستگی شما آشفته است، ممکن است احساس کنید در یک هزارتوی عاطفی گرفتار شده‌اید که راه خروج آسانی ندارد. انگار سیستم عصبی شما نمی‌تواند تصمیم بگیرد که باید بجنگد، فرار کند، یخ بزند یا سعی کند ارتباط برقرار کند؟ نظریه پلی‌واگال به این آشفتگی هیجانی نور می‌تاباند و نشان می‌دهد که سیستم عصبی شما اغلب بین حالت‌های مختلف نوسان می‌کند.

برای کسانی که سبک دلبستگی آشفته دارند، عصب واگ و سیستم عصبی خودکار ممکن است الگوهای ناپایدار و ناسازگاری در تنظیم داشته باشند. این بی‌ثباتی می‌تواند به شکل‌های مختلفی بروز کند:

  • سیگنال‌های متناقض: شما ترکیبی گیج‌کننده از نشانه‌های نوروسپشن (ادراک عصبی) را تجربه می‌کنید که باعث می‌شود ارزیابی اینکه آیا یک موقعیت  یا رابطه امن است یا تهدیدآمیز، دشوار شود.
  • واکنش‌های پراکنده: واکنش‌های هیجانی شما ممکن است ناپایدار به نظر برسند و از وابستگی شدید به ارتباط به کناره‌گیری ناگهانی تغییر کنند، که بازتابی از سیستم عصبی در وضعیت آشفتگی است.
  • دوگانگی: برخلاف کسانی که دلبستگی اضطرابی یا اجتنابی دارند و الگوی ثابتی نشان می‌دهند، شما ممکن است بین نیاز به نزدیکی و تمایل به فاصله گرفتن در نوسان باشید.
  • هم‌تنظیمی غیرقابل پیش‌بینی: ظرفیت شما برای هم‌تنظیمی (تنظیم متقابل) ممکن است به اندازه وضعیت عاطفی‌تان متغیر باشد؛ گاهی در این مهارت خوب عمل می‌کنید و گاهی کاملاً کناره می‌گیرید.
  • علائم جسمانی: چون سیستم عصبی شما اغلب در حالت بی‌ثباتی است، ممکن است علائم جسمانی مانند مشکلات گوارشی یا خستگی مزمن را تجربه کنید که علت پزشکی واضحی ندارند.

درک سبک دلبستگی آشفته خود از دید نظریه پلی‌واگال ممکن است شبیه حل کردن یک پازل پیچیده باشد. با این حال، همین پیچیدگی به شما فرصت وسیع‌تری برای بهبود و درمان می‌دهد. با شناخت ناپایداری‌های واکنش‌های سیستم عصبی‌تان، بهتر می‌توانید روش‌های جامع و همه‌جانبه‌ای را به کار بگیرید که هم نیازهای عاطفی و هم نیازهای فیزیولوژیکی شما را هدف قرار می‌دهند. این تغییر یک‌شبه رخ نمی‌دهد، اما با تلاش مستمر، مسیر روشن‌تری از دل این هزارتو پدیدار خواهد شد.

چگونه سبک دلبستگی‌تان را درمان کنید:

در حالی که درک تعامل پیچیده بین نظریه پلی‌واگال و سبک‌های دلبستگی بسیار روشنگر است، صرف داشتن دانش به تنهایی نمی‌تواند داستان احساسی شما را بازنویسی کند. شناخت الگوهای رفتاری  و مکالمه های ذهنی در مواقعی که سیستم عصبی خودمختار وارد محافظت از خود میشود و  تسلط بر صدای بدن که چگونه درک عصبی خطر را در خود نشان میدهد و استفاده از ابزارهای تنظیم سیستم عصبی در بدن در موارد هیجانی، میتواند کمک کند که مسیر عصبی جدیدی در این حوزه ساخته شود. در کلاس های تنظیم سیستم عصبی- با نظریه پلی واگال بیشتر آشنا میشویم و ابزارهای خود- تنظیمی سیستم عصبی را نیز یاد میگیریم که چگونه با سوار شدن بر بدن، بر درک و هدایت هیجانات خود اشراف داشته باشیم. کارگاه اول دراین سری کارگاه الفبای عصب واگ و تنظیم سیستم عصبی میباشد.